هدف اعتراض این کلیپ را باید در دو مطلب جداگانه مطرح کرد؛
اول: چرا خداوند علم، پاکی و چیزهای خوب را به اهل بیت داد ولی به ما نداد؟!
دوم: چرا -در جواب سوال قبل پاسخ داده میشود- باید یک سری اصول را بپذیریم؟!
شبهه: اما مورد اول؛ چرا خداوند عادل، کمالاتی به اهل بیت علیهم السلام داده که به ما نداده است؟ ما هم این کمالات را میخواهیم!
پاسخ: برای روشن شدن مطلب باید چند نکته را توجه کرد که ما آنها را به اختصار عرض میکنیم.
اولا: باید توجه داشت که مواهب الهی بر اساس ظرفیتهای وجودی به انسانها عطا میشود نه بر اساسِ صِرف وجود آنها، مثلا هیچوقت ما آنگونه که با کودک رفتار میکنیم با ریش سفیدان برخود نمیکنیم چرا که هر کدام در مرحلهای از زندگانی خود بوده که ظرف خاصی است لذا هیچ کسی این برخورد متفاوت ما را تبعیض نمیداند؛ مثال ساده آنکه هیچ انسانی انتظاری که از ظرفیت پارچ آب دارد، از لیوان آب ندارد و بطور کلی وجود تفاوتهای گوناگون در انسانها ضمن آنکه امری بدیهی است، لازمه بقاء زندگی انسانی است و بر اساس این تفاوتها، افراد به دنبال سلایق استعدادی صحیح خود رفته و به کمک یکدیگر جامعه را میچرخانند؛ بر همین اساس مواهب الهی نیز بر اساس این تفاوتها به افراد انسان داده میشود و هیچگونه تبعیضی در کار نیست.
دوما: بعضی افراد، در معنای عدالت در اشتباهند؛ عدالت هیچگاه به معنای برابری نیست بلکه عدالت به این معناست که هر کسی یا هر چیزی بر اساس ویژگی و تفاوتهایش، برخوردار باشد مثلا عین عدالت است که به نوزاد شیر مادر یا شیر جایگزین داد ولی نسبت به بزرگسال اینگونه نیست! لذا در موهبت خواهی و سهم خواهی عدالت، ظرفیت و میزان استحقاق ما است.
سوما: در عالم اَلَست همه ظرفیتها شناخته شده و بر اساس آن، مواهب الهی تخصیص پیدا کرده است که بر اساس همان ظرفیت پذیرفته شده است؛ لذا خداوند حکیم در قرآن کریم فرمود: «و لقد اخترناهم علی علم علی العالمین[۱]» یعنی انبیا با علم انتخاب شدند، علم به ظرفیت و توانایی آنها، علم به بندگی آنها لذا میبینیم انبیا و اولیاء الهی ضمن آن مواهب الهی، مورد آزمونهای سخت نیز قرار میگیرند و چنانچه تخطی از آنها سر بزند و خلاف وعدهای که عالم اَلَست دادند گامی بردارند: «لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ- ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ»[۲] (دست راستش را سخت مىگرفتیم- سپس رگ قلبش را پاره میکردیم.) در اوائل دعای ندبه نیز به این مطلب دقیقتر اشاره شده است که «بعد ان شرطت علیهم الزهد فی درجات هذه الدنیا الدنیه و زخرفها و زبرجها فشرطوا لک ذلک و عملت منهم الوفاء به …[۳]» و دانستی که آنها به این شرایط عمل کرده و بندگی تو میکنند و زاهدند.
چهارما: خداوند متعال چنانکه مواهب و فیوضاتش را بر اساس ظرفیت افراد عطا میکند در مقابل نیز به قدر توان آنها، از آنها طلب تلاش در عبادت و بندگی دارد چنانکه فرمود: «لا یکلف الله نفسا الا وسعا[۴]» و بر همین اساس بندهای چون پیامبر گرامی اسلام موظف بود به تهجد و دیگران نبودند، پس علاوه بر آنکه خداوند بر اساس عدل و حکمت و علم خود به تفاوتهای انسانها، به آنها نعمت داده، در مقابل برای آنها تکلیف بیشتر و آزمون بیشتر و سختتر نیز قرار داده است.
پنجما: راه رشد و سعادت معنوی حتی تا “از اهل بیت شدن” باز است و انسان میتواند با فراتر رفتن از آنچه از او خواسته شده، خود را به درجات بالاتر برساند همچون دانشآموزی که از او هر سال یک پایه تحصیلی خواسته شده ولی او میتواند بصورت جهشی یک پایه دیگر را خوانده و سال بعد در پایهی بالاتری شرکت کند؛ بنابراین، اختصاص این کمالات به انبیاء و ائمه علیهم السلام به این معنا نیست که دیگران به هیچ وجه امکان کمال برایشان موجود نباشد؛ و این خود انسان است که باید تلاش کند تا بیشتر بهره ببرد چرا که فرمود: «و أن لیس للإنسان إلا ما سعی[۵]»./۲۵ خرداد ۱۴۰۱